|
|
تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.
مسلم بن عقیل پسر عقیل برادر امام علی بوده خود مسلم داماد امام علی(ع) بوده است
وقایع زندگی
درباره زندگی مسلم بن عقیل تا پیش از زمانی که از سوی امام حسین(ع) به کوفه رفت آگاهی بسیار اندک و گزارشهای پراکندهای وجود دارد.
شرکت در فتوحات افریقا: از جمله وقایع زندگی مسلم که در برخی منابع تاریخی ثبت شده است، حضور او در فتوحات شمال افریقا در سال ۲۱ هجری است. مسلم بن عقیل همراه با تعدادی از برادران خود از جمله جعفر و علی در فتح شهر بهنساء شرکت داشت حضور در جنگ صفین: از دیگر وقایع زندگی مسلم، حضور او در جنگ صفین است که در برخی منابع تاریخی ثبت شده است.
هنگام خروج امام حسین(ع) از مدینه به سوی مکه، مسلم بن عقیل یکی از همراهان او بود. پس از اینکه نامههای مردم کوفه به امام رسید، وی مسلم را به کوفه فرستاد تا اوضاع و شرایط آن شهر را بررسی کند و درباره درستی ادعای کوفیان مبنی بر کثرت پیروان امام(ع)، اطمینان یابد و به امام گزارش کندبنابر برخی روایات، امام حسین(ع)، قیس بن مسهر صیداوی، عمارة بن عبد سلولی و عبدالرحمان بن عبدالله ارحبی را نیز به همراه مسلم بن عقیل، به کوفه فرستاد. آغاز حرکت و گرفتاری در راه
مسلم بن عقیل در نیمه ماه رمضان سال ۶۰ از مکه خارج شدو ابتدا به مدینه رفت و از آنجا همراه با دو راهنما، از بیراهه به سوی کوفه رهسپار شد که به نظر میرسد برای مخفی ماندن حرکتش به کوفه بوده است. آنها در بیابان راه را گمکردند و دچار بیآبی و تشنگی شدند. در این واقعه دو راهنما درگذشتند و خود مسلم نجات پیدا کرد و خود را به آبادیای رساند و پیکی را نزد امام حسین(ع) فرستاد و واقعه را شرح داد و با اشاره به اینکه این پیش آمد را به فال بد گرفته، از ایشان خواست که او را از ادامه راه منصرف کند اما امام دستور به ادامه راه داد. مسلم در کوفه
مسلم پس از اقامت در کوفه آغاز به گرفتن بیعت برای امام حسین(ع)کرد. دعوت به کتاب خدا، سنت رسول الله، جهاد با ظالمین، دفاع از مستضعفین، کمک به محرومین، تقسیم عادلانه بیت المال، یاری اهل بیت، صلح با کسانی که این افراد با او صلح کنند و جنگ با کسانی که اینها با او بجنگند، سخن و فعل اهل بیت را گوش دادن و بر خلاف آن عمل نکردن، از شرایط این بیعت بود برخی تعداد بیعت کنندگان را ۱۸ هزار نفر و برخی بیش از ۳۰ هزار نفر نیز نوشتهاند. برخی از تاریخ پژوهان با تحلیل وقایعی که در ادامه حضور مسلم در کوفه روی داد (از جمله غلبه آسان و بیدردسر عبیدالله بن زیاد بر این شهر و شکست قیام مسلم) تعداد واقعی بیعت کنندگان با مسلم بن عقیل را بسیار کمتر از آنچه در منابع نقل شده دانستهاند. در کوفه ۱۲ هزار نفر بامسلم بن عقیل به نمایندگی از امام حسین(دانستهاند که بر این اساس، تعداد بیعت کنندگان با مسلم، تنها یک سوم جمعیت جنگجوی کوفه بودهاند به همین جهت در تحلیل شرایط حرکت امام به کوفه، لازم است به این نکته توجه شود مردمی که در کوفه با مسلم بیعت نکرده بودند، همگی از مخالفان امام یا دوستداران امویان نبودهاند بلکه عده کثیری از شرکت در این منازعه کناره گرفته بودند؛ از این رو همین تعداد بیعت کنندگان برای برپایی قیامی در کوفه کافی بود و با اتکا به همین موضوع بود که امام حسین(ع) با دریافت نامه مسلم، رهسپار کوفه شد.
مسلم بن عقیل نامهای به امام حسین(ع) نوشت و تعداد زیاد بیعت کنندگان را تایید کرد و امام را به کوفه دعوت کرد هنگام ورود مسلم به کوفه، حاکم این شهر نعمان بن بشیر بود که منابع تاریخی او را فردی نرم خو و صلح طلب معرفی کردهاند بر اساس برخی روایات نعمان دل خوشی از یزید نداشت. هنگامی که خبر بیعت مردم با مسلم بن عقیل در کوفه پیچید، نعمان بن بشیر، مردم را جمع کرد و آنان را به دوری از تفرقه توصیه کرد اما گفت تا کسی با من پیکار نکند، با او نخواهم جنگید. هنگامی که طرفداران حکومت اموی به این روش نعمان اعتراض کردند و او را ضعیف خواندند، او گفت برای من این خوشتر از آن است که قوی باشم اما از فرمان خدا سرپیچی کنم. طرفداران و عاملان یزید، از جمله عمر بن سعد بن ابی وقاص و محمد بن اشعث کندی نامهای به یزید نوشتند و به او گزارش دادند که اگر کوفه را میخواهی، شتاب کن که حاکم فعلی کوفه، نعمان بن بشیر، ضعیف است یا خود را به ناتوانی زده است.به همین جهت یزید، عبیدالله بن زیاد را که در آن هنگام حاکم بصره بود، به حکومت کوفه نیز منصوب کرد بنا بر قول مورخین معاویه ضمن وصیتی که نزد غلام او بود و بعدها به یزید داده شد، ابن زیاد را برای مقابله با شورش احتمالی تعیین کرده بود
عبیدالله بن زیاد و نیز پدرش زیاد بن ابیه سابقه خشنی نزد مردم داشتند. خلفای پیشین غالبا برای سرکوب برخی شورشها از این خاندان استفاده می کردند. پیش از این عبیدالله شورش خوارج را در بصره به نحو بسیار خشونت بار و شگفتآوری سرکوب کرده بود با ورود او به کوفه به نظر می رسد که اوضاع به ناگه علیه مسلم بن عقیل برگشت و بسیاری از مردم کوفه که قصد قیام علیه حکومت یزید را داشتند، از ترس جان، پراکنده شدند.
عبیدالله پس از ورود به کوفه به جستجوی پیوند یافتگان با مسلم بن عقیل پرداخت و سران قبایل را تهدید کرد که نام و نشان بیعت کنندگان از قبیله خود را در اختیار او قرار دهند و یا متعهد شوند که کسی از قبیله ایشان، مخالفت امویان نخواهد کرد وگرنه خونشان را خواهد ریخت و اموالشان را مصادره خواهد کرد.
با آمدن عبیدالله بن زیاد به کوفه، و پخش خبر تهدیدها و اقدامات او، فضای کوفه نا امن شده بود و مسلم بن عقیل برای حفظ امنیت خود، از خانه مختار خارج شد و به خانه هانی بن عروه از بزرگان کوفه رفت و از او خواست تا به او پناه دهد. هانی بن عروه با اینکه از خطر پذیرش این مسئولیت نگران بود، به مسلم پناه داد و از آن پس، شیعیان برای دیدار با مسلم به خانه هانی میرفتند.
ارتباط مسلم با شیعیان مخفیانه بود، اما عبیدالله بن زیاد با گماردن جاسوسی به نام معقل که خود را از طرفداران مسلم بن عقیل و علاقهمند به دیدار او نشان میداد از مخفیگاه مسلم، آگاه شد. بعد از اینکه عبیدالله بن زیاد از مخفیگاه مسلم آگاه شد، هانی بن عروة را به قصر فراخواند و از او خواست مسلم را به وی تحویل دهد. چون هانی زیر بار چنین کاری نرفت بازداشت شد. هنگامی که خبر دستگیری هانی به مسلم رسید، مسلم از پیروان خود خواست قیام کنند، بنابر روایات منابع تاریخی حدود ۴۰۰۰ نفر با شعار یا منصور امت فراهم شدند در نیروهایی که مسلم فراهم آورده بود، عبدالرحمن بن کریز فرمانده کندیان، مسلم بن عوسجه فرمانده مذحجیان، ابی ثمامه صیداوی فرمانده تمیم و همدان و عباس بن جعده بن هبیره فرمانده قریش و انصار بودند. قیام کنندگان به سوی قصر حکومت راه افتادند و آن را محاصره کردند، داخل قصر تنها ۵۰ تن از محافظان عبیدالله و نزدیکان وی حضور داشتند
در این هنگام عبیدالله بن زیاد از بعضی از بزرگان کوفه که کنارش بودند مانند محمد بن اشعث، کثیر بن شهاب حارثی، شبث بن ربعی، قعقاع بن شور، حجار بن ابجر و شمر بن ذی الجوشن خواست که به میان جمعیت روند و با دادن وعده و وعید و ترساندن مردم از رسیدن سپاه شام، آنان را از یاری مسلم و امام حسین(ع)، بازدارند.[۵۸] این حیله کارگر شد. روایات تاریخی از ترس مردم در پی تبلیغات همراهان عبیدالله و سرعت پراکنده شدن آنان از اطراف مسلم حکایت دارند، تا جایی که شبهنگام مسلم تنها ماند و جایی برای خفتن نداشت. دستگیری و شهادت مسلم
مسلم پس از تنهایی و بی سرپناهی به زنی به نام طوعه پناه برد و در خانه او مخفی شد؛ اما پسر طوعه، صبح روز بعد، خبر را به عوامل حکومت رساند و ابن زیاد گروهی ۷۰ نفره را به محمد بن اشعث داد که مسلم را دستگیر کند و به قصر بیاورند
پس از زد و خوردی که میان مسلم و نیروهای حکومتی پیش آمد، محمد بن اشعث به مسلم گفت اگر تسلیم شود در امان است. بدین طریق مسلم، تسلیم شدو به قصر آورده شد ولی ابن زیاد، امان پسر اشعث را بیجا خواند و پس از مشاجراتی که میان وی و مسلم گذشت، دستور داد، بکیر بن حمران (که خود، در درگیری با مسلم زخمی شده بود) وی را به بالای قصر برده و سرش را از بدن جدا کند.پس از جدا کردن سر مسلم، بدن او را از بالای قصر به پایین انداختند
بنا بر برخی گزارشهای تاریخی مسلم که نگران امام حسین(ع) بود از عمر بن سعد که قریشی بود خواست تا بدو وصیت کند. نخستین وصیت او این بود تا کسی را نزد امام فرستد و او را از آمدن به کوفه منع کند. دیگر آن که جنازه او را کفن و پس از آن دفن کند و دیگر آن که بدهی او را با فروختن شمشیر و دیگر وسایلش بپردازد.
پس از شهادت مسلم، ابن زیاد دستور قتل هانی بن عروه را نیز صادر کرد و سپس سرهای این دو را به شام نزد یزید بن معاویه فرستاد. علت شکست قیام کوفه و ماموریت مسلم
بیشتر نویسندگان معاصر، با توجه با اطلاعات موجود در منابع، در علتیابی شکست قیام مردم کوفه هنگام حضور مسلم در این شهر، به نقش سیاستهای عبیدالله بن زیاد در ایجاد وحشت در بین مردم کوفه و نیز ساختار اجتماعی کوفه که مانع اتحاد و همبستگی مردمان کوفه میشد و روانشناسی کوفیان که آنان را افرادی احساساتی و نظم ناپذیر و دنیا طلب معرفی می کند، تاکید کردهاند.
تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.
:: موضوعات مرتبط:
درباره واقعه کربلا،
،
:: برچسبها:
تور کربلا,
تور زمینی کربلا,
تور هوایی کربلا,
مسلم بن عقیل,
کوفه,
,
![](/weblog/theme-desiner/21/19.gif) |
|
|
نوشته شده توسط
رامش در سه شنبه 9 آذر 1395 |
|
|
|
حضرت علی اکبر (ع) و میدان جنگ |
|
|
تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.
على اکبر(ع) در واقعه عاشورا، از ارکان سپاه امام حسین(ع) به شمار میرفت. گزارشهای فراوانی درباره چگونگی جنگیدن و شهادت ایشان و تعداد دشمنانی که توسط حضرتشان به هلاکت رسیدند، در منابع روایی نقل شده است؛ در برخی از این منابع به تعداد - البته با اختلاف در عدد(54، 70، 200 و ...) - اشاره شده است. ولی در برخی از آنها تنها به عباراتی مانند «گروه زیادی را کشت» بسنده شده است. به هر حال، نباید در اینگونه موارد، آمار را طوری اعلام کرد که شبیه افسانه باشد تا واقعیتی تاریخی.
على اکبر(ع)[1] که از نظر صورت و سیرت و سخن گفتن، به حدّى شبیه پیامبر خدا(ص) بود که هر کس شوق دیدار پیامبر را داشت، به او مینگریست، چنانکه پدر بزرگوارش، طبق نقلى، هنگام رفتن وى به میدان نبرد، فرمود: «خداوندا ! گواه باش که جوانى براى جنگ با آنان میرود که شبیهترینِ مردم به پیامبرت از جهت صورت و سیرت و سخن گفتن است».[2] «و ما هرگاه مشتاق دیدار پیامبر تو میشدیم، به او نگاه میکردیم».[3] على اکبر(ع) در واقعه عاشورا، از ارکان سپاه امام حسین(ع) به شمار میرفت. او هنگامی که در مسیر کربلا خبر به شهادت رسیدنش را از پدر بزرگوارش شنید، بر حقمدارى تا ایثار جان تأکید کرد.[4] براى اقامه جماعت به امامت حسین(ع) در جریان برخورد سپاه حُر با کاروان امام(ع) نقش مؤذن را بر عهده گرفت.[5] در شب عاشورا از افرادی بود که مسئولیت آبرسانى به خیمهها را بر عهده گرفت. [6] بنابر نقل مشهور، ایشان براى نبرد و شهادت، پیش از دیگر افراد بنی هاشم خود را داوطلب کرد.[7] و ... با وجود این همه فضائل، اما گفتنى است که در شمارى از منابع متأخّر، مطالبى در ذکر مصائب على اکبر(ع) گزارش شده است که در منابع معتبر کهن، یافت نمیشود، بلکه خلافِ واقع بودن بسیارى از آنها، قطعى است؛ مانند: امام حسین(ع)، وقتى دید که فرزند جوانش على اکبر به میدان جنگ میرود، به حال احتضار در آمد![8] عمّهها و خواهران على اکبر، از به میدان رفتن وى، ممانعت کردند![9] زینب(س) قبل از رسیدن امام حسین(ع) به بالین على اکبر، خودش را روى جنازه او انداخت؛ چون میدانست که اگر برادرش، فرزند خود را کشته ببیند، روح از بدنش مفارقت میکند![10] امام حسین(ع) کسی را ندید که یاریش کند کمر آن جوان را گرفته بر خانه زین نهاد، از یک طرف گیسوان او، از طرفى پاهاى او به زمین میرسید![11] با آنکه گزارشهاى فراوان قابل استنادی، درباره جنگیدن و شهامت و شجاعت حضرت علی اکبر(ع) در منابع معتبر کهن آمده است، اما در مورد تعداد افرادی را که در روز عاشورا به دستان ایشان به هلاکت رسیدهاند، در برخی منابع تنها به عباراتی مانند «گروه زیادی را کشت»[12] بسنده شد. اما در منابع دیگر گزارشهای گوناگونی در مورد تعداد افراد نیز ارائه شده است. در اینجا به برخی از نقل ها درباره چگونگی نبرد و شهادت حضرت علی اکبر و افرادی که به دست ایشان به هلاکت رسیدهاند، میپردازیم: 1. شیخ صدوق(متوفای 381 هـ.ق) میگوید: هنگامى که على اکبر(ع) براى مبارزه به سوى دشمن رفت، چشمان حسین(ع)، گریان شد و گفت: «خدایا! تو بر ایشان گواه باش، که فرزند پیامبرت و شبیهترینِ مردم به او در صورت و سیرت، به سوى آنان میرود». على اکبر (ع) نیز چنین رَجَز[13] میخواند: من على، پسر حسین بن علیام به خانه خدا سوگند که ما به پیامبر، نزدیکتریم. آیا نمیبینید که چگونه از پدرم، حمایت میکنم؟ آنگاه، ده نفر از آنان را کُشت و سپس به نزد پدرش باز گشت و گفت: اى پدر! تشنهام. حسین(ع) فرمود: «شکیبایى کن، پسر عزیزم! جدّت با کاسهاى پُر به تو مینوشانَد». او باز گشت و جنگید و چهل و چهار نفر از دشمنان را کُشت و سپس، به شهادت رسید. درود خدا بر او باد![14] 2. خوارزمى(متوفای 568 هـ.ق) در مقتل الحسین(ع) پس از نقل به میدان رفتن على اکبر(ع) و رجز خوانی او میگوید: وى، پیوسته میجنگید تا ضجّه کوفیان، از فراوانىِ کُشتگانشان، بلند شد! حتّى روایت شد که او با وجود تشنگى، صد و بیست مرد از آنان را کُشت. سپس به سوى پدرش باز گشت و در حالى که زخمهاى فراوانى به او زده بودند، گفت: اى پدر! تشنگى مرا کُشت و سنگینىِ آهن، تاب مرا بُرد. آیا آبى براى نوشیدن هست تا با آن در برابر دشمن، نیرو بیابم؟! حسین(ع)گریست و فرمود: «اى پسر عزیزم! بر محمّد و على و پدرت، سخت است که از آنان، چیزى بخواهى و آنرا اجابت نکنند، و از آنان، یارى بخواهى و تو را یارى نکنند. پسر عزیزم ! زبانت را [بیرون] بیاور». آنگاه، زبانش را گرفت و آنرا مکید. سپس، انگشترش را به او داد و فرمود: «این انگشتر را به دهانت بگیر و براى نبرد با دشمنت، باز گرد که من، امید میبرَم که شب نرسیده، از کاسه لبریز جدّت، چنان شربتى بنوشى که پس از آن، دیگر هرگز تشنه نشوى». پس على اکبر(ع) به میدان باز گشت و حمله بُرد و به جنگ، ادامه داد تا اینکه کشتن را به دویست نفر تکمیل کرد. سپس، مُنقِذ بن مُرّه عبدى، ضربهاى بر فرقِ سرش زد که او را به زمین انداخت. [دیگر] سپاهیان نیز شمشیرهایشان را بر او فرود آوردند. او از گردن اسب، آویخت. اسب، او را به میان دشمن بُرد و آنان، او را با شمشیرهایشان، تکّه تکّه کردند. چون جان به گلویش رسید، با بالاترین صدایش ندا داد: اى پدر! این، جدّم پیامبر خدا(ص) است که با کاسه لبریزش، به من شربتى نوشانْد که پس از آن، هرگز تشنه نخواهم شد و به تو میفرماید: «بشتاب که کاسهاى برایت، نگاه داشتهاند!». حسین(ع)، بانگ بر آورد: «خداوند، بکُشد کسانى را که تو را کُشتند، اى پسر عزیزم! چه قدر در برابر خدا و بر هتک حرمت پیامبر خدا(ص)، گستاخ بودند! دنیا، پس از تو، ویران باد!». حُمَید بن مسلم میگوید: گویى هم اینک به زنى مینگرم که بسان خورشیدِ هنگام طلوع، به شتاب، بیرون میآید و آه و ناله سرداده، فریاد میکشد: واى، محبوب من! واى، میوه دلم و نور چشمم! دربارهاش پرسیدم. گفتند: او زینب، دختر على است. سپس، آمد تا خود را بر روى [پیکر] او انداخت. حسین(ع) به سوى او آمد و دستش را گرفت و [بلند کرد و] به خیمهاش باز گردانْد. آنگاه، با جوانان [خاندان خود] به سوى فرزندش رفت و فرمود: «برادرتان را ببرید!» آنها، او را از آن جایى که بر زمین افتاده بود، برداشتند و آوردند و پیشِ روى خیمهاى نهادند که جلوى آن میجنگیدند.[15] 3. کشتن 70 تن؛ ابن شهر آشوب(متوفای 588 هـ.ق) میگوید: على اکبر(ع)، فرزند حسین(ع)، پیش آمد. او جوانى هجده ساله - و گفته شده که ٢٥ ساله بود - و صورت و سیرت و سخن گفتنش به پیامبر(ص) میمانْد. او رَجَز میخواند ... آنگاه، هفتاد نفر از جنگجویان آنان را کُشت. سپس به سوى پدرش باز گشت و در حالى که زخمهایى به او رسیده بود... آنگاه، او دوباره بر آنان، حمله بُرد... تا اینکه مُرّة بن مُنقِذ عبدى، از پشت به او نیزه زد [و دیگر سپاهیان دشمن، گِردش را گرفتند] و او را با شمشیرهایشان زدند. حسین(ع) فرمود: «دنیا، پس از تو، ویران باد!». آنگاه، او را به سینهاش چسباند و به درگاه خیمهاش بُرد... .[16] 4. برخی تعداد کشتگان را تا 500 نفر نیز رساندهاند. [17] به هر حال، در یک نبرد خدامحورانه، آنچه مهم است ادای شجاعانه تکلیف است و تعداد کشتگان در مرحله بعد قرار دارد. [1]. شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 135، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق؛ سبط بن جوزی، تذکرة الخواص من الأمة فی ذکر خصائص الأئمة، ص 249، قم، منشورات الشریف الرضی، چاپ اول، 1418ق. [2]. ابن اعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج 5،ص 114، بیروت، دار الاضواء، 1411ق. [3]. سید بن طاوس، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص 113، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1348ش؛ خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین(ع)، ج 2، ص 34، قم، انوار الهدى، چاپ دوم، 1423ق. [4]. ر.ک: الفتوح، ج 5، ص 70 – 71. [5]. البته این بنا بر یک قول است؛ ر.ک: شیخ صدوق، محمد بن على، الامالی، ص 154، تهران، کتابچی، چاپ ششم، 1376ش. [6]. ر.ک: الأمالی، ص 156. [7]. الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 106؛ اللهوف، ص 112؛ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج 1، ص 464، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1417ق؛ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج 3، ص 200، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1417ق. بنا به نقل غیر مشهور ، نخستین شهید از خاندان امام حسین(ع)، عبد اللّه بن مسلم بن عقیل بوده است. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب(ع)، ج 4، ص 105، قم، انتشارات علامه، چاپ اول، 1379ق؛ مقتل الحسین(ع)، ج 2، ص 30؛ ابن نما حلی، جعفر بن محمد، مثیر الأحزان، ص 67، قم، مدرسه امام مهدی، چاپ سوم، 1406ق. [8]. نویسنده کتاب «معالی السبطین» این مطلب را از شیخ جعفر شوشترى نقل کرده است؛ (حائرى مازندرانى(متوفای ۱۳۸۵هـ.ق)، محمّدمهدى، معالی السبطین، ج ۱ ص ۲۵۴، قم، شریف الرضی).امّا بنا بر تحقیق و جستوجو در آثار مرحوم شوشتری، در هیچ یک از آثار ایشان این مطلب یافت نشد. [9]. معالی السبطین، ج ۱، ص ۲۵۴. [10]. گفتنى است اصل زودتر آمدن حضرت زینب بر بالین على اکبر در برخى منابع معتبر آمده است ولی اشکال عمده، در بیان علّتى غیر واقعى براى ماجراست. مؤلّف معالى السبطَین میگوید : «زینب(س) آمد تا امام(ع) از دنیا نرود!»؛ معالی السبطین، ج ۱ ص ۲۵۴. [11]. فشارکی، محمد باقر بن محمد جعفر، عنوان الکلام، ص ۲۸۲، تهران، کتابفروشی اسلامیه، چاپ پنجم. [12]. «قَتَلَ جَمْعاً کَثِیراً»؛ اللهوف، ص 113. [13]. یعنی؛ شعرهاى حماسى که جنگاوران در میدانهاى نبرد میخوانند. [14]. الأمالی، ص 162؛ نیز ر.ک: فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج 1، ص 188، قم، انتشارات رضی، چاپ اول، 1375ش. [15]. مقتل الحسین(ع)، ج 2، ص 34 – 36. [16]. مناقب آل أبیطالب(ع)، ج 4، ص 109. [17]. أبو اسحاق اسفراینی(متوفای 418 هـ.ق)، ابراهیم بن محمد، نور العین فی مشهد الحسین، ص ۴۴، تونس، مطبعة المنار، بیتا. تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.
:: موضوعات مرتبط:
درباره واقعه کربلا،
،
:: برچسبها:
تور کربلا,
تور زمینی کربلا,
تور هوایی کربلا,
حضرت علی اکبر,
,
![](/weblog/theme-desiner/21/19.gif) |
|
|
نوشته شده توسط
رامش در شنبه 6 آذر 1395 |
|
|
|
چرا مردم کوفه بیعت خود را با امام حسین(ع) شکستند؟ |
|
|
تور کربلا. تورزمینی کربلا. تور هوایی کربلا. در موضوع بیوفایی وعهدشکنی مردم کوفه پس از دعوت امام حسین(ع) و یاری ندادن آنحضرت در برابر یزید عوامل زیادی دخالت داشته است؛ که به مهمترین آنها اشاره میشود: 1. حُب دنیا و طمع: برخی از آنانی که از امام حسین(ع) دعوت کردهبودند در واقع درد دین نداشتند، بلکه طمع و حُب دنیا و ریاست و اینکه شاید در سایه حکومتشان به خواستههای دنیایی خود برسند، انگیزه آنان برای چنین دعوتی بود. امام حسین(ع) میفرماید: «همانا مردم دنیاپرستند و دین از سر زبان آنها فراتر نرود و دین را تا آنجا که زندگیشان را رو به راه سازد بچرخانند و چون در بوته آزمایش گرفتار شوند دینداران اندک گردند».[1] این کلام امام(ع) به همین طمع و حرص مردم به دنیا اشاره دارد. طبیعتاً چنین افرادی زمانی که اوضاع را بر وفق مراد ندیدند، از دعوت خود عقبنشینی کردند. دنیا طلبی بویژه از راه حرام، هدیههای نامشروع و غذاهای حرام ، هم دلها را از دریافت هدایت و حق محروم مینماید، هم، دینداری و تعهد را کاهش میدهد و عمل به وظیفه را در بوته فراموشی میسپارد. امام حسین، روز عاشورا خطاب به سپاه کوفه و نکوهش آنان که نه به سخن حقش گوش میدهند و نه دعوتش را میپذیرند، رمز چنین رویکردی را همین گرایش به دنیای حرام میداند و میفرماید: «همه شما مرا سرپیچی میکنید، به سخنم گوش فرا نمیدهید. حق دارید! چرا که تحفهها و هدیههاتان همه از حرام است و شکمهایتان از حرام پُر شده است، پس بر دلهای شما مُهر خورده. وای بر شما چرا ساکت نمیشوید، چرا گوش نمیدهید و نمیشنوید».[2] در زیارت اربعین، از حادثه عاشورا چنین گزارش شده است که؛ کسانی برای کشتن امام حسین(ع) همدست و همداستان شدند که دنیا فریبشان داد و بهره خویش را به چیزی فرومایه و بیارزش فروختند و آخرت خود را به بهای ناچیز و اندک معامله کردند و از روی تکبر، در هواپرستی خود غوطه خوردند و تو و پیامبرت را به خشم آورده، پیروی از اهل دشمنی و نفاق کردند.[3]
2. تهدید و تطمیع: عبید الله بن زیاد بسیاری از بزرگان کوفه را با تطمیع و گروهی را با تهدید از یاری امام باز داشت. بافت قبیلهای و عشیرهای کوفه چنین اقتضا میکرد وقتی سران قبیلهای از صحنه خارج شدند، اعضای قبیله هم به پیروی از آنها صحنه را ترک کرده و به خاطر هراس از آینده شغلی و وضعیت خانواده و ... بیعت خود را نقض کنند.[4]
3. ناآگاهی و جهل: برخی افراد به علت نداشتن تحلیلی درست از اوضاع سیاسی و اجتماعی، به چیزی روی میآورند که صلاح دین و دنیای آنان در آن نیست. برخی از کوفیان اینگونه بودند و امام حسین(ع) نیز در کلام خویش، یکی از علل نقض بیعت کوفیان را همین نابخردی و نادانی کوفیان معرفی میکند: «اى کوفیان! زشتیتان باد و بینوایى! سختیتان باد و نابودى! شما سرگشته ما را به فریاد خود طلبیدید و چون آماده آمدیم، شمشیر دست ما را بر ما تیز کردید! و آتشى را که بر دشمنان ما و شما شعلهور بود بر ما افروختید! شما بی آنکه از ما گناهى دیده باشید صبح کردید، در حالى که دشمنى ما را بر آشتى برگزیدید و به عناد ما شتافتید و به سبب گرایش به فساد، بیعت ما را رها کرده، از روى نادانى و پیوند با سرکشان امّت و بازماندگان احزاب و دورافکنان کتاب خدا آنرا شکستید!...».[5]
[1]. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول(ص)، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ص 245، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1404ق. [2]. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین(ع)، ج 2، ص 9، قم، انوار الهدى، چاپ دوم، 1423ق. [3]. شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج 6، ص 59، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق. [4]. ر.ک: «به طمع انداختن یزید؛ مردم و خواص کوفه را برای جنگ با امام حسین(ع)»، سؤال 50243. [5]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبیطالب(ع)، ج 4، ص 110، قم، علامه، چاپ اول، 1379ق. تور کربلا. تورزمینی کربلا. تور هوایی کربلا.
:: موضوعات مرتبط:
درباره واقعه کربلا،
،
:: برچسبها:
تور کربلا,
تورزمینی کربلا,
تور هوایی کربلا,
,
![](/weblog/theme-desiner/21/19.gif) |
|
|
نوشته شده توسط
رامش در دو شنبه 1 آذر 1395 |
|
|
|
هدف از مراسم عزاداری امام حسین (ع) |
|
|
تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.
شیعه و پیروان ما در شادى و حزن ما شریکند و دارایی و جان خویش را در راه ما بذل می کنند، آنان از ما هستند و بازگشتشان به سوی ما است
عزاداری برای سیدالشهدا مبتنی بر عقل و شرع می باشد . زیرا عزاداری برای امام در حقیقت تجلیل از فداکاری و پاسداشت از یک شخصیت جهانی است که همه زندگی خود و خا نواده اش را فدای دین ، فرهنگ و ظلم ستیزی نمود . تجلیل از این شخصیت در واقع تجلیل از همه خوبی ها است . عزاداری برای آن امام همام یکی از قالب های حفظ یاد و خاطره حضرت و یاران او می باشد ، افزون برآن عزاداری برای امام (ع) فواید و آثاري هم دارد که به خاطر آن به این امر تأکید شده است؛ چنانکه معصومان (ع) هم خود برای امام حسین (ع) عزا داری مي كردند و هم اين كه دیگران را به این امر سفارش می کردند. لذا بایسته است فلسفه عزاداری مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد . آثار و فواید اجتماعی عزاداري براي امامان: الف) محبت و دوستى: قرآن و روایات، دوستى خاندان رسول اکرم(ص) و اهلبیت (ع) را بر مسلمانان واجب کرده است.(1) دوستى لوازمى دارد و دوستدار صادق، کسى است که شرط دوستى را - چنان که باید و شاید - به جا آورد. یکى از مهمترین لوازم دوستى، هم دردى و هم دلى با دوستان در مواقع سوگ و اظهار سرور و شادی در شادى آنان است. از این رو در احادیث، بر برپایى جشن و سرور در ایام شادى اهلبیت(ع) و ابراز حزن و اندوه در مواقع سوگ آنان، تأکید فراوان شده است. حضرت على(ع) در روایتى مىفرماید: «یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا و یبذلون اموالهم و انفسهم فینا،اولئک منّا و الینا؛(2) شیعه و پیروان ما در شادى و حزن ما شریکند و دارایی و جان خویش را در راه ما بذل می کنند، آنان از ما هستند و بازگشتشان به سوی ما است.» امام صادق(ع) نیز فرمود: «شیعتنا جزء منا خلقوا من فضل طینتنا یسوؤهم ما یسؤنا و یسرّهم ما یسرّنا؛(3) شیعیان ما پارهايى از وجود ما هستند و از زیادى گل ما آفریده شدهاند؛ آن چه که ما را بدحال یا خوش حال مىسازد، آنان را بدحال و خوش حال مىگرداند.» بر این اساس وظیفه عقلانى و شرعى، ایجاب مىکند که در ایام عزادارى اهلبیت (ع)، حزن و اندوه خود را به «زبان حال»؛ یعنى، با اشک، آه و ناله و زارى، و با کم خوردن و کم آشامیدن، مانند افراد غمزده، اظهار نمایيم. امام رضا (ع) به ریان بن شبیب، که روز اول محرم به محضر آن حضرت شرفیاب شد، فرمود : «ای پسر شبیب اگر بر مصیبتی گریه می کنی ، بر حسین بن علی گریه کن! چون که آن بزرگوار را همانند گوسفند سر بریدند ...؛ سپس حضرت فرمود: اگر خوش حال می شوی از این که در درجات عالی بهشت با ما باشی ، در حزن ما محزون و در شادی ما شاد باش. » (4) ب) انسانسازى: از آن جا که در فرهنگ شیعى، عزادارى باید از سر معرفت و شناخت باشد؛ همدردى با آن عزیزان، در واقع یادآورى فضایل، مناقب و آرمانهاى آنان است و بدین شکل، آدمى را به سمت الگوگیرى و الگوپذیرى از آنان سوق مىدهد. فردى که با معرفت در مجالس عزادارى، شرکت مىکند، شعور و شور و شناخت و عاطفه را درهم مىآمیزد و در پرتو آن، انگیزهاى قوى در او پدیدار می گردد و هنگام خروج از مراسم عزادارى مانند محبى مىشود که فعّال و شتابان به دنبال پیاده کردن اوصاف محبوب در وجود خویشتن است. ج) جامعهسازى: هنگامى که مجلس عزادارى، موجب انسانسازى گشت؛ تغییر درونى انسان به عرصه جامعه نیز کشیده مىشود و آدمى مىکوشد تا آرمانهاى اهلبیت(ع) را در جامعه حکمفرما کند. به بیان دیگر، عزادارى بر اهلبیت(ع)، در واقع با یک واسطه، زمینه را براى حفظ آرمانهاى آنان و پیاده کردن آنها فراهم مىسازد. به همین دلیل مىتوان گفت: یکى از حکمتهاى عزادارى، ساختن جامعه براساس الگوى ارائه شده از سوى اسلام است. د) انتقالدهنده فرهنگ اصیل شیعى به نسل بعد: کسى نمىتواند منکر این حقیقت شود که نسل جدید در سنین کودکى، در مجالس عزادارى با فرهنگ اهلبیت(ع) آشنا مىشوند. عزادارى و مجالس تعزیه، یکى از عناصر و عوامل برجستهاى است تا آموزههاى نظرى و عملى امامان راستین، به نسلهاى آینده منتقل شود. مراسم عزادارى، به دلیل قالب و محتوا، بهترین راه براى تعلیم و تربیت نسل جدید و آشنایى آنان با گفتار و کردار اهلبیت(ع) است. هـ) زنده نگه داشتن و ترویج دائمی مکتب: احیا و زنده داشتن نهضت عاشورا موجب زنده نگه داشتن و ترویج دائمی مکتب قیام و انقلاب در برابر طاغوتها و تربیت کننده و پرورش دهنده روح حماسه و ایثار است. گریه بر مصائب سالار شهیدان باعث زنده نگه داشتن نهضت حسینی است. چنان که به اسارت رفتن خاندان امام باعث پایمال نشدن خون شهیدان کربلا شد. در اثر رساندن پیام امام به مردم کوفه و شام توسط امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س)، نهضت عاشورا به ثمر نشست. گریستن در سوگ شهدای کربلا، تجدید بیعت با عاشورا و فرهنگ شهادت و تغذیه فکری و روحی با این مکتب است. اشک ریختن نوعی بیعت و امضا کردن پیمان و قرارداد دوستی با سید الشّهدا و ابراز انزجار و تنفّر از قاتلان حضرت است. از این رو ائمه(ع) به گریستن بر مظلومیت شهدای کربلا تأکید کرده اند. برای گریه بر مصیبتهای امام حسین(ع) ثوابها و فضیلتهای فراوان ذکر کرده و فرمودهاند که: چشم گریان بر کربلائیان، چشمه فیض خدا است؛ زیرا اشک ریختن در عزای حسین(ع) نشانه پیوند قلبی با اهل بیت(ع) و سیدالشّهدا(ع) است. اشک، دل را سیراب میکند، عطش روح را برطرف میسازد، و نتیجه محبتی است که نسبت به اهل بیت حاصل میشود. به تعبیر شهید مطهری «گریه بر شهید، شرکت در حماسه او و هماهنگی با روح وی و موافقت با نشاط و حرکت او است».(5) گریه در فرهنگ عاشورائیان سلاح همیشه برّانی است که فریاد اعتراض به ستمگران را دارد. اشک زبان دل است و گریه فریاد عصر مظلومیت، رسالت اشک نیز پاسداری از خون شهید است. به تعبیر حضرت امام خمینی(ره) «گریه کردن در عزای امام حسین، زنده نگهداشتن نهضت است. گریه بر مظلوم، فریاد مقابل ظالم است».(6) پی نوشت ها: 1. شورى (42)، آیه 23، هود (11)، آیه 29. 2. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، علامه مجلسى ، ج10 ، ص 114، اسلاميه. 3. همان ، ج64، ص76 . 4. أمالي الصدوق، شيخ صدوق ، ص130 ، اعلمى، بی تا. 5. مرتضی مطهری، شهید (ضمیمه قیام و انقلاب مهدی) ص 124، بی نام. 6. صحیفه امام ، ج 8، ص 70 ، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی. تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.
:: موضوعات مرتبط:
درباره واقعه کربلا،
،
:: برچسبها:
تور کربلا,
تور زمینی کربلا,
تور هوایی کربلا,
,
![](/weblog/theme-desiner/21/19.gif) |
|
|
نوشته شده توسط
رامش در چهار شنبه 19 آبان 1395 |
|
|
|
حفر چاه توسط امام ویارانش در کربلا |
|
|
تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.
در روايات آمده است كه امام حسين(عليه السلام) و ياران در كربلا پس از محاصره شدن چاه هايي كندند و گاه در آن چاهها آب مي يافتند (تاريخ اعثم كوفي، ص 266؛ خياباني، وقايع الايام، ص 275؛بحارالانوار، ج44، ص387) و گاه آب نمي يافتند(مقتل ابي مخنف، ص 96، مي نويسد: روز عاشورا امام حسين به عباس فرمود: برادر، اهل بيت را جمع كرده چاهي بكنيد، آنها نيز چنين كردند ولي در آن آبي نيافتند)، گاهي هم وقتي آب پيدا مي شد، آب بيرون مي كشيدند ولي نيروهاي عمر بن سعد به محض اطلاع اين چاه ها را پر مي كردند. در تاريخ آمده است كه عبيدالله به عمر بن سعد نوشت: شنيده ام حسين بن علي و يارانش چاه كنده اند. نگذاريد از آب چاه استفاده كنند. (مراجعه كنيد به بحار الانوار، ج44،ص 387؛ مقتل خوارزمي، ج1،ص 244؛ الفتوح، ج 5، ص 162). در اين كه در كربلا از روز هفتم ماه محرم تا بعد از ظهر عاشورا، امام حسين(ع) و يارانش با مشكل آب مواجه شدند ترديدي نيست و منابع و مآخذ تاريخي و روايي به روشني اثبات مي كند كه نيروهاي عمربن سعد مأموريت يافتند كه حسين بن علي و يارانش را در مضيقه قرار بدهند و مانع آوردن آب به خيمه ها بشوند و نيروهايي را در اطراف فرات مستقر كردند تا اصحاب امام حسين(ع) نتوانند از فرات آب بياورند . در غير روز عاشورا امام و يارانش به سختي آب تهيه مي كردند ولي روز عاشورا مشكل آب بسيار جدي شد و حتي امام حسين(ع) وقتي كه خود را به آب رسانيد و خواست آب بخورد ، در همان لحظه حصين بن تميم به سوي آن حضرت تير پرتاب كرد و در نتيجه نتوانست آب بخوردو امام حسين و يارانش روز عاشورا همه با لب تشنه به شهادت رسيدند و اگر روايت و يا تاريخي بر خلاف اين باشد ، نمي توان آن را در برابر اين همه روايات كه مي گويند امام حسين و يارانش همه با لب تشنه شهيد شدند، پذيرفت. بلكه همه روايات مي گويد: امام حسين ويارانش با لب تشنه به شهادت رسيدند و اين منافات ندارد با اين مطلب كه امام حسين و يارانش در آن روز ها و حتي شب عاشورا آب تهيه كرده باشند. البته در اين هم ترديدي نيست كه امام و ياران و خاندانش در آن روزها آب تهيه مي كردند. و چنين نبود كه در آن سه روز كسي آب نخورده باشد و اگر در آن سه روز و در آن هوايي گرم كسي سه روز اصلا آب نخورده مي ميرد و نمي تواند دوام بياورد ولي با اين حال روز عاشورا امام حسين و يارانش نتوانستند آب بخورند و همه تشنه به شهادت رسيدند. براي مثال به برخي از مآخذ و منابع روايي و تاريخي اشاره مي كنيم: 1. امام سجاد عليه السلام فرمود: «و قد منع ابي من الماء الذي كان مطلقا للسباع و الوحوش» (بحارالانوار، ج 46، ص 109 س2) پدرم را از آبي كه براي درنده ها و حيوانات آزاد بود، منع كردند. 2. عبيدالله بن زياد به عمر بن سعد نوشت: اي عمر بن سعد ! بين امام حسين و آب حايل شو، كار را بر او سخت بگير و نگذار حتي يك قطره آب بنوشند. وقتي كه اين نامه رسيد ، عمرو بن سعد ، عمر بن حجاج را با پانصدنفر سواره مأمور كرد تا مانع برداشتن آب از فرات شوند و از هفتم ماه محرم امام حسين و يارانش ديگر نتوانستند به راحتي آب به دست بياورند. (منتهي الامال ، ج 1، ص 625، چاپ هجرت و تاريخ طبري هشت جلدي ج 4، ص 311) 3. امام جعفر صادق(ع) فرمود: امام سجاد چهل سال براي پدرش امام حسين گريه كرد و هروقت براي او آب مي آوردند مي گريست و مي فرمود: پدرم را تشنه به شهادت رساندند. (بحارالانوار ، ج 45 ، ص 149، س 8) 4. وقتي كه حضرت ابوالفضل به ميدان مي رفت امام حسين فرمود: براي اين بچه ها كمي آب بياور. (همان، ص 41 ، س 13) اين مي رساند كه روز عاشورا حتي در خيمه ها براي بچه ها هم آب نبوده است. 5. علي اكبر پس از كمي جنگ به خيمه ها آمد و گفت: عطش مرا از پاي درآورده است. (همان، ص 43) 6. روز عاشورا امام حسين و ابوالفضل با هم براي آوردن آب به سوي فرات رفتند ولي نيروهاي عمر بن سعد مانع شدند و آنان نتوانستد آب بياورند (همان، ص 50، س 1). 7. امام حسين(ع) تلاش مي كرد آب به خيمه ها بياورد ولي شمر گفت: نمي گذارم آب برداري مگر اينكه كشته شوي. (همان، ص 51، س 18) اين مي فهماند كه امام روز عاشورا، تلاش مي كرد به خيمه ها آب بياورد و در خيمه ها مشكل آب وجود داشته است. 8. در روايتي آمده است كه امام حسين (ع) خود را به آب رسانيد ولي وقتي خواست بخورد ، حصين بن تميم با تير آن حضرت را مورد هدف قرار داد و نتوانست آب بخورد. (تاريخ طبري ، هشت جلدي، چاپ بيروت ، ج 4، ص 343 س 12) اين مي رساند كه دشمن مراقب بود كه آن حضرت آب نخورد تا زودتر از پاي درآيد. 9. يكي از نيروهاي عمر بن سعد گفت : اي حسين بن علي! آيا آب فرات را مي بيني به خدا سوگند نمي گذاريم يك قطره از آن بنوشي تا بميري. امام حسين دست به آسمان بلندكرد و گفت: خدايا! او را با تشنگي بكش. دعاي امام در حق او قبول شد و او تشنه شد ، از اسبش افتاد ومرد. (بحار ، ج 44، ص 317، س 9) 10. يزيد بن حصين از ياران امام حسين به نيروهاي عمر بن سعد گفت: اي مردم! اين آب فرات است ، سگها و خنزيرها از آن مي خورند و شما نمي گذاريد فرزند پيامبر از آن استفاده كند، آيا اين انسانيت است؟ گفتند: سوگند به خدا حسين بايد تشنه بميرد. (بحار ج 44، ص 318). 11. عبدالله بن حصين ازدي با صداي بلندگفت:اي حسين بن علي! آيا آب فرات را مي بيني كه همچون آسمان آبي صاف است ، به خدا سوگند يك قطره از آن خواهيد نوشيد تا از تشنگي بميريد. (بحار، ج 44، ص 389). 12. حر بن يزيد به نيروهاي عمربن سعد گفت: «...و شما امام حسين ، اصحاب ، زنان و كودكان او را از آب فرات منع كرديد در حالي كه از آن آب يهوديان ، مسيحيان ، زرتشتيان مي خورند و خوكها و سگهاي عراق در آن فرو مي روند. اي مردم! بدانيد كه تشنگي آنها را از پا درآورده است..» (تاريخ طبري، ج 4، ص 325) در نتيجه دشمن به طور جدي مانع آوردن آب بود و آنان چون امام را در محاصره داشتند ، مي توانستند آن حضرت را از آب محروم كنند وچنين هم كردند ، توجه به اين داشته باشيم كه قصد دشمن اين بود كه امام ويارانش را بكشند و اثري هم از اين جنايت در تاريخ نماند.قلمها در دست آنها بود و هر جور مي خواستند مي كردند. حقايق را وارونه نشان مي دادند و تلاش مي كردند حادثه كربلا يك حادثه ساده قلمداد كنند بسياري از ستم هايي را كه در كربلا بر اهلبيت امام حسين(ع) رفت ننوشتند و نگفتند: جنايات بني اميه در كربلا بيش از اينهايي است كه الان در دسترس داريم. آيت الله مطهري در حماسه حسيني آورده است كه مسأله تشنگي امام حسين(ع) از مسلمات است و يك مسأله يقيني و قطعي است (ج 2، ص 217) و با تهيه آب در شب عاشورا و غسل كردن و وضو گرفتن، اين مشكل بر طرف نشد و آنان در روز عاشورا تشنه به شهادت رسيدند. نتيجه: هر چند امام و يارانش در روزهاي قبل از روز عاشورا آنهم به مقدار بسيار ناچيز و كم آب پيدا مي كردند ولي آنچه مسلم است اين است كه در روز عاشورا هيچ آبي در خيمه ها پيدا نمي شد و همه تشنه به شهادت رسيدند.
تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.
:: موضوعات مرتبط:
درباره واقعه کربلا،
،
:: برچسبها:
تور کربلا,
تور زمینی کربلا,
تور هوایی کربلا,
حفر چاه,
امام حسین,
یاران امام حسین,
,
![](/weblog/theme-desiner/21/19.gif) |
|
|
نوشته شده توسط
رامش در سه شنبه 18 آبان 1395 |
|
|
|
|
تلفن دفتر فروش تور کربلا
54 44 67 43 021
67 43 67 43 021
835 2100 0937
آقای صبوری
ساعات تماس
9 صبح تا 7 بعد از ظهر
|
|
:: آبان 1399
:: ارديبهشت 1398
:: فروردين 1398
:: اسفند 1397
:: بهمن 1397
:: دی 1397
:: آذر 1397
:: آبان 1397
:: مهر 1397
:: شهريور 1397
:: مرداد 1397
:: تير 1397
:: خرداد 1397
:: ارديبهشت 1397
:: فروردين 1397
:: اسفند 1396
:: بهمن 1396
:: دی 1396
:: آذر 1396
:: آبان 1396
:: مهر 1396
:: شهريور 1396
:: مرداد 1396
:: تير 1396
:: خرداد 1396
:: ارديبهشت 1396
:: فروردين 1396
:: اسفند 1395
:: بهمن 1395
:: دی 1395
:: آذر 1395
:: آبان 1395
:: مهر 1395
:: شهريور 1395
:: مرداد 1395
:: تير 1395
:: خرداد 1395
:: ارديبهشت 1395
:: فروردين 1395
:: اسفند 1394
:: بهمن 1394
:: دی 1394
:: آذر 1394
:: آبان 1394
:: مهر 1394
:: شهريور 1394
:: مرداد 1394
:: تير 1394
:: خرداد 1394
:: ارديبهشت 1394
:: فروردين 1394
:: اسفند 1393
:: بهمن 1393
:: دی 1393
:: آذر 1393
:: آبان 1393
:: مهر 1393
:: شهريور 1393
:: مرداد 1393
:: تير 1393
|
|
تور کربلا , تور هوایی کربلا , تور زمینی کربلا , تور هوایی کربلا , کربلا , کربلا , تور کربلا هوایی , تور زیارتی کربلا , ثبت نام کربلا , تور زمینی کربلا , ثبت نام تور کربلا , امام حسین , زیارت کربلا , تور کربلا , تور زیارتی به کربلا ,
|
|